خونب ه دل ما کرد..
...................
آمد وآتش به جانم کردو رفت
با محبت امتحانم کرد ورفـت
بی وفا بود نا مهربان،هیـــچ
منو عشقم....!! شما همه.......!!!!!
...................
آمد وآتش به جانم کردو رفت
با محبت امتحانم کرد ورفـت
بی وفا بود نا مهربان،هیـــچ
این فقط یه گریه ی ساده ست...
من برای شنیدن گریه هاش
غرورم رو نشکسته بودم
اما چه کنم که دیگه فرصتی ندارم
راهی به لامید حتی وصیتی هم ندارم
هر کسی اومد سر مزارم
قدم هاش و رو روی سرم می گزارم
چه کنم که دیگه دستی به دنیا ندارم
من زیر خاک قدم هات یه جورایی مدفون مونده بودم
تا اینکه نسیم امید روی تنم لرزید
منو از جا بلند کرد و آروم بهم خندید
چه کنم که فرصتی ندارم
چاره ایی جز خندیدن به آنها
جز سازش راهی ندارم....
...................
از چشم هایم دلگیرم
از آن روز که تورا دید
اما فاصله هارا ندید
گله دارم چون قصه نوشت با غصه ها یمان
گله دارم ،من دیده برهم میگذارم تاتوراببینم
اما چشمم دیده باز میکند تا باز ببیند تورا…
بدجوری گله دارم...